عشق
دوران سوء استفادهی تبلیغاتی رجوی برای نمایاندن موجودیت فراموش شدهی اردوگاه منافقین در عراق گذشت و اکنون هر که از حضور خانوادهها در مقابل اردوگاه با خبر میشود از چیستی و چرایی آن سئوال میکند، به همین دلیل گشتاپوی اشرف اعضایی که بستگان آنها برای دیدار فرزندانشان به این اردوگاه مراجعه کردهاند را وادار به اجرای شوهای تلویزیونی نموده است تا القائات ایدئولوژیک و فرقه ای رهبران گروه را بازگو کنند. نمایندگان عراقی با تاکید بر اینکه وجود اردوگاه گروه تروریستی منافقین در عراق تهدیدی برای کشورهای همسایه است؛ سیطره نیروهای عراقی بر این اردوگاه و برچیده شدن آن را خواستار شدند.
تلاش برای توطئه خواندن حضور خانوادهها در مقابل اردوگاه که به منظور بزرگ نمایی موقعیت منافقین در دستور کار دستگاه منگول تبلیغاتی منافقین قرار گرفت و همچنین ممنوعیت ملاقات اعضاء با خانوادههایشان که با هدف مقاوم نمایی و البته از ترس ریزش نیروها توسط گشتاپوی منافقین اعمال گردید، باعث شده تا بسیاری این سئوال را مطرح سازند که چرا و به چه علت این خانوادهها آنجا حضور دارند و چرا از سوی بستگانشان مورد فحاشی قرار می گیرند؟
خبرها حاکی است که رابطین منافقین در داخل و خارج عراق که تا به حال وظیفهی سفارش تبلیغات در رسانه های مختلف در این باره به نفع منافقین را داشتند، اکنون با سئوالات مختلفی روبرو هستند که قبل از هر چیز پیرامون صحت نسبت خانوادهگی این افراد با منافقین است و از آنجا که اصل قضیه را نمی توانند منکر شوند، به توجیهات ابلهانهی رجوی در باره نسبت ایدئولوژیکی روی آوردهاند که باعث اشمئزاز مخاطبان میشود.
حتی در میان سمپاتها و هواداران منافقین در اروپا نیز به شدت این سئوال مطرح است که چرا رجوی برای مردم ایران پیغام میدهد که به خیابانها بریزند و شورش کنند، اما برای همین خانوادههای جلوی اردوگاه پیغام نمیدهد تا آنجا را ترک کنند، بهتر نیست تأثیر پیامهایش را به طور مادی و ملموس در جلوی اردوگاه اشرف به نمایش بگذارد؟!
گردانندگان مجاهدین در اروپا و آمریکا در پاسخ به این سئوالات مدام خانواده ها را خودفروخته و مزدور وزارت اطلاعات معرفی میکنند و با حالتی عصبی و غیرقابل کنترل به فحاشی و اراجیف ایدئولوژیکی علیه آنان مشغولند.
برخی از گردانندگان منافقین ابتکار عمل به خرج داده و به کسانی که مسئله دار شده اند گفتهاند که "آنها ما (منافقین) را نشاخته اند، ما بیدی نیستیم که با این بادها بلرزیم و از اشرف بیرون نمی آییم." در مقابل فرد سئوال کننده گفته این حرف که خانواده ها ما را نمیشناسند با این ادعا که رهبری مردم در دست منافقین است در تناقض است! مگر میشود خانوادهها که هرکدام 20 سال است بچه هایشان در اردوگاه هستند و به منافقین نزدیک هستند براثر عدم شناخت به استخدام وزارت اطلاعات در آمده باشند و برای مقابله با منافقین به عراق بیایند؟!
همچنین خبرهای زیادی حاکی از تعجب محافل و شخصیت های عراقی از نحوه ی برخورد منافقین با خانواده هایشان است...
به هر روی رجوی بازهم نشان داد که عاقبت زرنگ بازیهایش، قرار گرفتن در ته چاه است. هرچه تلاش کرد که به این بهانه برای مجاهدین موجودیت و موقعیت دست و پا کند و با تبلیغات بر روی موضوع متروک و خاموش گروهی به نام منافقین نور بتاباند، نتیجه این شد که همان تعداد اندکی هم که نمی دانستند درون اردوگاه چقدر نیروی متزلزل و صف کشیده برای فرار وجود دارد حالا فهمیدند و اکنون به این تشخیص رسیده اند که علت این همه جار و جنجال چیزی جز ترس از ریزش نیروها نیست.
به گزارش فارس، "عباس بیاتی " عضو مجلس نمایندگان عراق در گفتوگو با شبکه خبری "العالم " تصریح کرد: موضع ما در خصوص گروه تروریستی منافقین خلق کاملا آشکار است و مردم عراق نمی خواهند که کشورشان محلی برای هیچ یک از گروههای تروریستی از جمله این گروه و مکانی برای هدف قرار دادن کشورهای همسایه باشد.
"ولید حلی " عضو مجلس نمایندگان عراق هم گفت: ما می خواهیم پرونده حضور این گروه در خاک عراق بسته شود به گونه ای که هیچ مجالی برای تجاوز به کشورهای همسایه همچون ایران و ترکیه از طریق خاک عراق وجود نداشته باشد.
گاردین در گزارشی راجع به تصمیم اداره مهاجرت انگلیس برای اخراج بیتاقائدی، پناهجویی که از سال 2005 از ایران گریخته و در انگلستان تقاضای پناهندگی کرده است، پرده از رابطه ی جنسی وی با یکی از اعضای باندمافیایی رجوی برمی دارد.
گاردین به نقل از محسن زادشیر مینویسد: " بیتا قائدی به خاطر فرار از ازدواج اجباری به انگلیس پناهنده شده است."
گاردین زادشیر را اینگونه معرفی می نماید: " محسن زاد شیر که پارتنر بیتا قائدی است، یکی از اعضاء سازمان منافقین خلق ایران – اپوزیسیون ایرانی – است که در سال 1999 تقاضای پناهندگی کرده است.
زادشیر اضافه می کند:" قائدی به خاطر ارتباط نامشروع با مردی در ایران از جانب خانوادهاش مورد تهدید و فشاربوده است. "
ظاهراً قاضی پرونده از صدور حکم اخراج وی که بنا بوده در تاریخ 5 می 2010 اجرا شود به همین دلیل خودداری کرده است.
اما جالب تر این که پارتنر ایدئولوژیک قائدی یادش رفته است که وی در سال 2005 به دلیل ارتباط نامشروع و تهدیدات خانوادهاش از انگلستان درخواست پناهندگی کرده است و به دروغ پردازی به نفع گروه مطبوعش پرداخته و چنین میگوید:
" قائدی علاوه بر ارتباط نامشروع بهخاطر شرکت در مناقشات و تظاهرات انتخابات ریاست جمهوری اخیر در ایران نیز تحت فشار بوده است چرا که تمام کسانی که بر اساس وابستگی به سازمان مجاهدین خلق ایران در تظاهرات ریاست جمهوری علیه انتخابات شرکت جسته اند در ایران به محارب شناخته می شوند."
زادشیر که از جانب منافقین مأموریت دارد تا به هر شکل ممکن قائدی را به بردهگی منافقین در آورد، برای اثبات این که وی در تظاهرات ریاست جمهوری شرکت کرده میگوید:" اگر در اینترنت جستجو کنید، کلیپهایی را با حضور او در تظاهرات جلوی سفارت به همراه منافقین خلق خواهید دید."
به هر حال واضح است که قائدی یکی از فریب خوردگان بیچارهای است که به دام تورهای شکار ِ منافقین در انگلستان افتاده وعلاوه بر سوء استفاده از وی به عنوان سیاهی لشگر در تجمعات این گروه، به وسیله ی یکی از اعضای منافقین نیز مورد بهره کشی جنسی قرار گرفته است تا دست آخر برای برده گی در فرقه به اسارت گرفته شود.
:قالبساز: :بهاربیست: |